جواز (جایز)
ممکن است که ما در حینِ مطالعه ی احکامِ شرعی، در برخی از احکام شرعی با کلمه ی (جایز نیست) یا (جایز است) مواجه شویم. در اینجا میتوانید معنای دقیق این کلمه را در اصطلاح فقهی مشاهده کنید.
جواز: اباحه/ صحّت/ عدم لزوم عقد/ نافذ بودن
این عنوان در کلمات فقها به معانى گوناگون به کار رفته است. گاه از جواز، اباحه به معناى خاص (یعنی اختیار داشتنِ مکلف بین انجام فعل و ترک آن بدون رجحان یکى بر دیگرى) اراده مىشود که یکى از احکام پنج گانه تکلیفى است. و گاه اباحه به معناى عام، که مطلق افعال غیر لازم، اعم از مباح، مستحب و مکروه یا افعال غیر ممنوع، اعم از آن سه و واجب را دربر مىگیرد. گاهى نیز مراد از جواز، حکمى وضعى است. این حکم یا صحّت است که در معاملات و عبادات کاربرد دارد، مانند عدم جواز نماز با لباس تهیّه شده از پشم حیوان حرام گوشت یا عدم جواز بیع مجهول. مراد از عدم جواز در این موارد، عدم صحّت است. یا عدم لزوم عقد، به معناى حقّ فسخ داشتن در عقود جایز در مقابل عقود لازم و یا نافذ و داراى اثر بودن، مانند «اقرار العقلاء على انفسهم جایز» که مراد نافذ بودن اقرار عقلا علیه خود و در نتیجه ترتّب آثار آن مىباشد. جواز ثابت به دلیل شرع، جواز شرعى و جواز ثابت به دلیل عقل، جواز عقلى نام دارد.
منبع: کتاب منبعِ فقه فارسی/ ج۳ / ص ۱۳۳؛